Wednesday, May 17, 2017

Interview with Mehr News (Iran): On the Strategic Importance and Ramifications of China's One Belt One Road Initiative

(Old Silk Road; Source here)


I was recently interviewed by Payman Yazdani for Mehr News Agency (Iran). We discussed the strategic importance and ramifications of China's One Belt One Road (OBOR) Initiative, with an emphasis on its significance for Turkey and Iran.


The text of the interview, موفقیت چین در احیای جاده ابریشم چشمگیر است/نقش ایران و ترکیه
("China's dramatic success in reviving the Silk Road dramatic / the role of Iran and Turkey") (with English translation) follows below.






استاد دانشگاه پنسیلوانیا در گفتگو با مهر:

موفقیت چین در احیای جاده ابریشم چشمگیر است/نقش ایران و ترکیه



شناسهٔ خبر: 3978797 -
استاد دانشگاه پنسیلوانیا با تشریح اهداف استراتژیک چین در احیای جاده ابریشم و آثار ژئوپلیتیک و تاثیر آن بر نظم جهانی به بررسی جایگاه ایران، ترکیه و انگلستان در نظم آتی تجاری و مالی پرداخت.
 
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-پیمان یزدانی: جاده ابریشم جدید معروف به یک کمربند - یک راه(OBOR)،  برای اولین بار در سال ۲۰۱۳ از سوی رئیس جمهور چین مطرح گردید. این طرح نه تنها ایجاد یک منطقه اقتصادی یکپارچه و هماهنگ در کشورهای در مسیر جاده ابریشم قدیم را دنبال می کند بلکه به کشورهای جنوب شرق آسیا و پاکستان نیز گسترش خواهد یافت.

این پروژه از دو مسیر زمینی و دریایی تشکیل شده است. در این ابتکار بخش شمالی چین از طریق کشورهای آسیای مرکزی به روسیه و اروپا متصل می‌شود از جمله پاکستان.

مسیر مرکزی این پروژه از آسیای مرکزی به ایران و خلیج فارس و همچنین ترکیه و دریای مدیترانه می‌رسد.
نشست یک کمربند - یک راه در حالی با حضور رهبران ۲۹ کشور و ۱۲۰۰ هیئت از کشورهای مختلف در پکن در جریان است که هند سومین قدرت اقتصادی آسیا بزرگترین غایب آن محسوب می شود.

گفته می شود هند قصد دارد با شرکت نکردن در این نشست به چین این پیام را دهد که منطقه کشمیر را متعلق به خود می داند و این منطقه متعلق به پاکستان نیست.

بخشی از این طرح عظیم چین برای دسترسی به بنادر کشورهای جنوبی خود طرح کریدور اقتصادی چین-پاکستان(CPEC) است که از منطقه کشمیر تحت کنترل پاکستان می گذرد. دهلی نو به این اقدام چین و سرمایه گذاریش در این منطقه اعتراض شدیدی کرده است.

از سوی دیگر در مراسم افتتاحیه این نشست در پکن «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه گفت ابتکار چین در احیای جاده ابریشم به شکست تروریسم کمک بسیاری خواهد کرد و گفت: کشورش با تمام توان از این طرح چین پشتیبانی خواهد کرد.
وی ضمنا گفت: این ابتکار جدید که جاده ابریشم جدید است در آینده آسیا را به اروپا، آفریقا و آمریکای جنوبی وصل خواهد کرد.
اردوغان این پروژه را به خاطر حضور ۶۰ کشور که جمعیتی حدود ۴.۵ میلیارد نفر را در بر می گیرد بسیار مهم خواند.
همچنین «فیلپ هاموند» در نشست دو روزه «توسعه جاده ابریشم در چین» اعلام کرد که انگلیس می‌تواند شریک خوبی برای اجرای این پروژه با چین و دیگر کشورها باشد.

 

در خصوص اهمیت استراتژیک جاده ابریشم جدید برای چین و تاثیر آن بر نظم نوین احتمالی در نظام های تجاری و مالی آتی جهان و علت توجه زیاد ترکیه و انگلستان به این پروژه، گفتگویی با پروفسور«لری بیکر» استاد حقوق و امور بین الملل دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا در آمریکا داشته ایم که مشروح آن در زیر آمده است.

لری بیکر عضو موسسه حقوق آمریکایی و عضو انجمن مطالعات حقوقی اروپایی چین، موسسه حکومت شرکت های اروپایی می باشد و در دانشگاه های مختلف اروپا و آمریکا به تدریس سیاست و حقوق اساسی، شرکت ها و اتباع خارجی مبادرت می ورزد.

وی همچنین بین سال های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ ریاست دانشکده سنای دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا را عهده دار بوده است. لری بیکن همچنین کتاب ها و مقالات متعددی را در خصوص جهانی شدن منتشر کرده است.

*اهمیت استراتژیک پروژه جاده ابریشم برای چین چیست؟
پروژه جاده ابریشم یا بهتر بگوییم «ابتکار یک کمربند-یک جاده»(OBOR) چین در چندین سطح بطور زیادی اهمیت دارد.
اولا، OBOR زیر ساخت ها و چارچوبهای  منسجمی را ایجاد می کند که تجارت در این مسیر کلیدی را به هم دیگر گره می زند. این تفاوت جدی بین طرح OBOR والگوهای متعارف جهانی سازی است. جهانی سازی متعارف توسط یک طرح جامع که توسط یک کشور قدرتمند مدیریت شود، هدایت نمی شود اما OBOR این کار را انجام می دهد.
ثانیا، این هدایت و راهنمایی تبعاتی هم دارد. اصلی ترین تبعات آن این است که چارچوب های زیرساختاری OBOR در چین متمرکز می شوند که این برای طرف چینی عالی است اما انشعابات متمایزی برای شرکای چین خواهد داشت که باید آنها این مسئله را به دقت مد نظر داشته باشند.

ثالثا، OBOR نه فقط خودش دارای اهمیت حیاتی است بلکه بخشی از یک استرتژی بزرگتر است که چین را در عرصه مالی و تجاری بین الملل جلو می برد. احتمالا OBOR می خواهد وسیله ای شود که از طریق آن تعاملات جهانی بطور جدی به جای دلار که در حال حاضر ارز جهانی است با RMB چین انجام شود. من بر این باورم که هدف نهایی چین که بعضا هم توسط خود چین اعلام می شود جایگزینی دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره برتر در سبد ارزها است که در آن RMB چین وزن برجسته ای خواهد داشت.

رابعا، OBOR تبعات ژئوپولتیک قابل توجهی بر جای خواهد گذاشت. بطور مثال گفته می شود OBOR تاثیرات زیادی بر توازن روابط هند و پاکستان برجای خواهد گذاشت. هند به این مسئله حساس شده است مثلا به توسعه بندر کلیدی پاکستان توسط چین. این مسئله باعث خواهد شد تا هند به آمریکا یا روسیه نزدیکتر شود.
خامسا، OBOR نوع جدیدی از جهانی سازی را ارائه می کند، نوعی که من آن را «جهانی سازی تکه تکه ای» نامیده ام. OBOR ساختاری است که از مجموعه ای از ترتیبات دوجانبه بین حدود ۶۵ شریک تشکیل شده است. این رویکرد موجب انعطاف در جزئیات ترتیبات در امتداد جاده ابریشم می شود، اما این طرح همچنین چین را در جایگاه داور در اصول اساسی تجاری در هر یک از این ترتیبات قرار خواهد داد. نتیجه نهایی احتمالا این خواهد شد که محوریت ادراک چارچوب های تجاری از غرب به سمت چین متمایل می شود.

سادسا، OBOR مبنایی را برای «مرحله بعد» در برنامه مدرنسازی اجتماعی چین ایجاد می کند. این طرح اساسی را ایجاد خواهد کرد که چین از طریق آن بتواند بطور موثری قدرت اقتصادی خود را در روابط تجاری و سرمایه گذاری خود در خارج اعمال کند که تحت سیاست این کشور در راستای حرکت به سوی اهداف اقتصاد کلان دولت چین است.

سابعا، همچنین OBOR شکل جدیدی از سیاست های تجاری و مالی هماهنگ شده را ارائه می کند. OBOR موفق است زیرا این طرح در دل یک پروژه بزرگتر که توسط بانک های زیرساخت و توسعه چین، برنامه های هدفمند قرض دادن، اتحاد استراتژیک با شرکای خصوصی خارجی و تعاملات برجسته کشور با کشورحمایت می شود، گنجانده شده است. تمامی این طرح ها برای دستیابی به یک هدف جامع و واحد است. تحقق اهداف تجاری و بازرگانی در طرحی که چین در محوریت آن قرار دارد قطعا هدفش تسریع توسعه اقتصادی داخل چین و همچنین اعمال نفوذ چین در امور جهانی است. به اعتقاد من OBOR حتی اگر بطور کامل مو فق نشود و فقط موفقیت های جزئی به دست آورد باز هم بطور زیادی به چین در تحقق اهدافش کمک خواهد کرد.
*
میزان احتمال موفقیت چین در پیش بردن پروژه جاده ابریشم جدید چقدر است؟
به اعتقاد شخصی من چین تا همین الان نیز موفقیت های چشمگیری در احیاء جاده ابریشم از طریق ابتکار  OBORبه دست آورده است.

در واقع نشست OBOR که از ۱۳ می در پکن در حال برگزاری است این پیام قوی را ارسال می کند که حداقل در رابطه با شرکای اصلی خود، چین توانسته است چارچوب های خود در طول این جاده قدیمی را ایجاد کند. این طرح پس از آنکه در سال ۲۰۱۳ اعلام شد تدریجا توانسته است جای خود را باز کند. با ایجاد زیرساخت های جدید در سال های آینده و با بهره برداری از راه های آبی، OBOR ظرف چند سال آینده بطور کامل اجرایی خواهد شد. فقط باید در خصوص یک مسئله هوشیار بود و آن اینکه است که احتمالا وقتی که OBOR موفق شود، شکل نهایی و ویژگی های آن ممکن است کاملا متفاوت از آن چیزی باشد که الان نهایی شده است.  OBOR در خلاء اجرا نمی شود زیرا رقبای اقتصادی سنتی چین و همینطور رقبای در حال ظهور به ویژه هند و به زودی ایران، تدریجا شکل OBOR را تغییر خواهند داد یا OBOR را در دل روابط تجاری بزرگتری قرار خواهند داد که پیش بینی آن در حال حاضر بسیار سخت است.

همیشه سودمند است که قدرت رویکردهای رقبا در جریان های تجاری و تجارت های چندجانبه را بازخوانی کنیم و مد نظر قرار دهیم که به خوبی در ابزارهایی مثل TTP تصریح شده اند. با اینکه آمریکا از TPP خارج شد اما به نظر می رسد شرکای دیگر در حال پیشبردن این پروژه هستند. از همه مهمتر اینکه آمریکا ممکن است خودش در OBOR خودش که استیلی برای چندجانبه گرایی تکه ای است با استفاده از TPP به عنوان چهار چوبی برای معاملات کشور با کشور وارد شود.



*آیا اروپا و دیگر کشورهای در امتداد این مسیر به این پروژه ملحق خواهند شد و از آن پشتیبانی خواهند کرد؟
واضح است که اروپا نمی تواند از OBOR صرف نظر کند و یقینا کشورهای اروپای شرقی اشتیاق بیشتری به این پروژه خواهند داشت و از قبل هم اشتیاق خود را در این خصوص نشان داده اند. با اینحال معلوم نیست که این تعامل چگونه شکل خواهد گرفت. برخلاف شرکای آسیایی چین، کشورهای اروپایی توسط مقررات داخلی و خارجی اتحادیه اروپا و بعضا به خاطر نوع روابط این کشورها با آمریکا در این خصوص محدودتر خواهند بود. با وجود همه این حرف ها جاده ابریشم به هر شکل ممکنی از پکن به لندن خواهد رسید. سوال جالبتر این است که آیا این جاده نهایتا به آفریقا و آمریکای لاتین هم منتهی خواهد شد. این مسئله آینده است.

*نقش ترکیه در احیای این مسیر چه خواهد بود؟
بعد از سال ۱۹۸۹ سال های سال بسیاری بر این باور بوده اند که ترکیه کلید آسیای مرکزی است. به این وعده کاملا جامه عمل پوشانده نشد هر چند حرکت هایی در برخی بخش ها در این خصوص در جریان است. از همه مهمتر موقعیت ژئوپلیتیک و جغرافیایی ترکیه است که خودش به تنهایی ترکیه را از وضعیت استراتژیکی در OBOR برخوردار می کند. اما اگر ترکیه فقط به عنوان یک مسیر در این پروژه باشد وضع اسفناکی خواهد بود.

شاید ترکیه قدم هایی را برای داشتن نقش فعالتر تجاری و مالی برداشته باشد. ترکیه پیشتر در اوایل امسال نشان داد که قصد دارد با شرکت های خود در بازارها تهاجمی تر وارد شود. ادغام مالی شرکت ها ممکن است بیانگر این مسئله باشد که ترکیه می خواهد ابزار مهمی برای ورود ترکیه در تجارت ایجاد کند. برای دستیابی به این هدف چین می تواند الگوهای های بهتری نسبت به غرب در اختیار ترکیه قرار دهد زیرا تمرکز چین بر تجارت مبتنی بر شرکت های دولتی خودش است. حقیقتا OBOR مدل جایگزینی برای ساختارهای تجاری دولتی ارائه می دهد که منجر به توسعه کشورها می شود.

*چند ماه قبل وزیر خارجه ترکیه بعد از دیدار با همتای انگلستانی خود گفت آنکارا قصد دارد پکن را به لندن وصل کند و همچنین انگلستان در نشست امروز «یک کمربند-یک جاده» در پکن خودش را شریک این پروژه معرفی کرد. نقش انگلستان در احیای جاده ابریشم چه می تواند باشد؟
قبل از برگزیت و خروج انگلستان از اتحادیه اروپا من بدبین تر بودم. اما احتمالا برگزیت انگلستان را برای برقراری تجارت و روابط تجاری حریصتر خواهد کرد. هر چند انگلستان به دنبال شیوه های قدیمی خودش خواهد بود و بر توسعه مجدد روابط از طریق روش های قدیمی استعماری خود(نوعی OROB قدیمی غربی) متمرکز خواهد شد در عین حال سعی خواهد کرد حتی از تبدیل شدن به مرکز عملیات های مالی چه دلارآمریکا و چه RMB چین سود بیشتری ببرد.

لذا برای انگلستان هم مثل ترکیه دو جنبه وجود دارد که می تواند مد نظر قرار گیرد. اول  مسیر حقیقی تجارت کالا است و نقش هر یک از آنها در افزودن به تولید کالاهایی است که در مسیر جاده ابریشم مبادله خواهند شد. همچنین مسئله مهم دیگر جریان های فاینانس و سرمایه گذاری ها است که همراه با جریان های OBOR کالاها است. ارتباطی که وزیر خارجه ترکیه به آن اشاره کرد نه تنها در برگیرنده زنجیره تولید و جریان های کالا است بلکه شامل جریان های پول و سرمایه گذاری هم است.

انگلستان و ترکیه به طرق مختلف می توانند در این پروژه ننقش های مهمی بازی کنند و به نظر می رسد هر دوی آنها در حال آماده شدن برای داشتن جایگاه در نظام جدید هستند. حرف آخر اینکه انگلستان و ترکیه هر دو نقش ارتباط دهنده مهمی در این نظم خواهند داشت. بطور مثال ترکیه می تواند وصل کننده OBOR به روسیه باشد و انگلستان وصل کننده آن به آمریکا. تا هر میزان که این دو کشور خود را در این نظم در حال ظهور جهانی تجارت و سرمایه گذاری جای دهند سود و اهمیت آنها اضافه خواهد شد.

__________

China's dramatic success in reviving the Silk Road dramatic / the role of Iran and Turkey

-->
1-What is the strategic importance of Silk Road for China? 

                  The Silk Road, or better said, China’s One Belt One Road Initiative (OBOR, is profoundly important on several levels. 

First, OBOR provides a integrated infrastructure framework that hard wires trade along key routes.  That is a critical difference between the OBOR plan and the patterns of conventional globalization.  Conventional globalization is not guided by an overall plan directed by a powerful state at the center of trade; OBOR does just that.

Second, that guidance has consequences.  The principal one, of course, is that the infrastructural framework of OBOR is centered in and through China.  That makes perfect sense from the Chinese perspective, of course.  But it has distinct ramification for China’s partners that must be carefully considered.

Third, OBOR is vitally important not just in and of itself, but as part of a much larger strategy to move China to the forefront of international finance and trade.  OBOR is likely to serve as a means through which financial transactions begin to move decisively from the U.S. Dollar as the transactional currency of choice to the Chinese RMB. Eventually, I suspect, the goal, often stated by China itself, is to displace the U.S. Dollar as the paramount reserve currency in favor of a basket of currencies in which the RMB will have a significant weight.

Fourth, OBOR will produce substantial geopolitical consequences.  It was telling for example, that OBOR may have an effect on the balance of relations between India and Pakistan—as China tilts its infrastructure and trade relations among them.  India has become sensitive, for example, to Chinese influence in a key Pakistani port development. That may serve to push India closer to the U.S. or to Russia.

Fifth, OBOR suggests a new kind of globalization—what I have called piecemeal globalization.  OBOR is structured as an aggregated set of bilateral arrangements among its sixty-five or so partners.  That approach provides a measure of flexibility in the details of the arrangements along the Silk Road, but it also positions China as the arbiter of the core principles of trade embedded in each of these arrangements. The result might also be to shift the conceptual center of trade frameworks from the West to China.

Sixth, OBOR provides a basis for the “next stage” in China’s program of socialist modernization,.  It provides a basis through which Chinese SOEs may more effectively project economic power in trade and investment relations abroad, under the guidance of state policy directed toward meeting China’s macro-economic objectives.

Seventh, OBOR also represents a new form of coordinated trade and finance policy.  OBOR is successful precisely because it is embedded in a much larger project supported by Chinese development and infrastructure banks, targeted programs of sovereign lending, strategic alliances with key private partners aboard, and substantial state to state interactions, all aimed to produce a singular overall goal. The realization of substantial trade and commerce with China at its center is merely the manifestation of that goal which is to accelerate Chinese internal economic development and also to project China to the forefront of influence in global affairs.  Even if OBOR is only partially successful and eventually embedded in larger global projects, I believe it will have contributed greatly to meeting this objective, one way or another.


2-How much is the possibility of China success in reviving the ancient Silk Road project?

                  My personal opinion is that to some significant extent, China has already achieved a measure of success in reviving the old “Silk Road” through its OBOR Initiative.  Indeed, The OBOR summit held in Beijing the weekend of May 13 sent a strong signal that, at least with respect to its core partners, China has already put in place the framework along a significant part of the old routes. OBOR has been slowly gaining momentum since its announcement in 2013.  With additional infrastructure projects on line in the next several years, and with the operationalization of the water routes, OBOR will be fully operational in a few years.  There is a caution here.   While OBOR will likely succeed, it is possible that its eventual shape and characteristics may look quite different as it is finalized. OBOR is not implemented in a vacuum.  China’s traditional economic competitors, as well as emerging competitors, particularly India and soon Iran, will likely change the shape of OBOR, or embed OBOR in larger trade relations in ways that is hard to predict now.  And it is always useful to recall the power of the competitor approaches to multilateral trade and trade flows, nicely articulated in instruments like TTP.  While the U.S. officially withdrew form TTP, it appears that the other TTP partners may be pushing the project along.  More importantly, the United States may itself engage in in its own OBOR style piecemeal multilateralism using TPP as a framework for country to country deals.  



3-Will Europe and the other countries alongside this road contribute and join to this project?

                  It is clear that Europe cannot ignore OBOR.  Certainly one already sees E.U. Member States on the Eastern frontier of that institution already signaling willingness to engage.  It is not clear, however, how that engagement will manifest.  Unlike China’s Asian partners, European states will be constrained both by the rules of the E.U. with respect to trade (internal and external) and also with the E.U.’s sometimes complicated relations with the U.S.  Despite that, the Silk Road will reach from Beijing to London in one form or another. The more interesting question, though, will be the way that Africa and Latin America will eventually figure into these pathways. These will have to form a “New” Silk Road.  But that is a project for the future. 



4-What can be the role of Turkey in reviving the road?

                  For many years after 1989, many believed that Turkey was the key to Central Asia.  That promise was not fully fulfilled, though there has been movement in that direction in some sectors.  More importantly, of course, is Turkey’s geographic position.  That alone will make Turkey an important element in any OBOR strategy.  But it would be lamentable if Turkey merely served as a conduit of trade.  And perhaps Turkey is already moving to become a more active agent of trade and finance.  Earlier this year Turkey signaled a new intent to be more aggressive in markets through its state-owned enterprises when it folded them into Turkey’s sovereign wealth fund.  The resulting financial conglomerate of operating companies may prove to be an important instrument of Turkish involvement in trade.  To that end, China may provide more useful guidance than the West, if only because of China’s focus on its own SOEs and SOE based trade.   And, indeed, OBOR offers an alternative model for state based trade structures that may appeal to developing states.

5- Couple of month ago Turkish foreign minister after visiting his British counterpart said that Ankara is going to connect Beijing to London. What can be the role of the UK in reviving Silk Road?

                  Before Brexit, I would have been more skeptical.  But Brexit will likely make the U.K hungrier for trade and trade relations.  While the U.K. will certainly seek to tilt toward its old commonwealth, and focus on re-developing relations throughout its old colonial empire (a sort of Western style U.K. OBOR), the U.K. would profit even more as a center of financial operations—whether of Dollars or Chinese RMB.  Thus for the U.K., like Turkey, there are two aspects that might be worth considering.  The first is the actual trade routing of goods—and the role each will play in contributing to the manufacturing of those goods along the “Silk Road”. But as important perhaps is the financing and investment flows that will accompany OBOR flows of goods. The “connection” that the Turkish minister referenced, then, might include not just production chains and flows of goods, but also flows of money and investment.  Turkey and the U.K., in very different ways could play important roles.  And both appear to be gearing up to stake a place in this new order.   Lastly, both Turkey and the U.K. offer substantial connectivity.  For Turkey, the connectivity is between OBOR and Russia; for the U.K., it may be tween OBOR and the United States.  To the extent each of these states can embed themselves in both emerging structures of global trade and finance, their importance (and profit) would increase. 


No comments: